سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام آقاجان - خرید و فروش محصولات کشاورزی و عطاری ها

فال روز

فروردین: برای مدتی بازی و تفریح را رها کنید؛ در این روزها کارهای مهمتری دارید که باید آنها را انجام دهید و زمان هم به سرعت می‌گذرد. خوشبختانه، شما آماده هستید که کارهای لازم را به خوبی انجام دهید، اگرچه کمی‌ آن را به عقب می‌اندازید. افسوس نخورید که زمانی برای خوشی و بازی در این روزها ندارید، اما من به شما روزهای خوب و شادی را نوید می‌دهم که قبل از تعطیلات به استقبال شما خواهند آمد.

 

اردیبهشت:‌ اگر شما تا امروزآدمی‌ بودید که برای بدست آوردن رضایت دیگران هر کاری که می‌توانستید برایشان می‌کردید، الان زمان آن رسیده که کمی‌هم به فکر خودتان باشید. خوشبختانه، ماه بار دیگر به نشان شما آمده تا دنیایتان را از شادی و نشاط پر کند. در این روزها ماه مهربان سعی می‌کند دنیایی نو برایتان بسازد که در آن روابط عاشقانه زیبا و عمیقی وجود دارند. پس امروزانرژی تان را هدر ندهید،‌ و با ذهنی آسوده به کارتان برسید.

خرداد: امروز ماه وارد دوازدهمین خانه شما می‌شود، یعنی زندگی شخصی شما؛ در این روزها احساس می‌کنید که کمی‌ نیاز به آرامش در دنیای شخصی و خصوصی خود دارید پس زندگی اجتماعی را برای مدتی رها می‌کنید تا با خودتان تنها باشید. ممکن است بعضی از اطرافیان شما را دست انداخته و شما را مردم گریز بخوانند، وحشت زده نشوید. آنها فقط درک نمی‌کنند که شما قبل از اینکه بخواهید دوباره کاری انجام دهید و به اجتماع بازگردید کمی‌هم نیاز به آرامش و تقویت روح و روان خود دارید.

 

تیر:‌ ورود ماه به ثور لذت جو ممکن است این طور نشان دهد که شما را از حمایت خرچنگ بازمی‌دارد. معمولا، شما می‌خواهید که شاد و با نشاط باشید و دوست ندارید که هچ چیز مانع شما برای رسیدن به شادمانی باشد. حتی اگر ترجیح می‌دهید که در خانه باشید جامعه به شما توجه کرده و خوشی و شادمانی را برایتان به ارمغان خواهد آورد.

 

مرداد: امروز بیشتر از روزهای قبل درگیر کار و فعالیت‌های شغلی خود هستید چون ماه وارد دهمین خانه کار و شغل شما شده است. شما می‌دانید چه می‌خواهید و بسیار مصمم هستید که می‌توانید نقشه‌های خود را جامه عمل بپوشانید. اما مواظب باشید، اگر بخواهید که سر سخت باشید و لجبازی کنید، موانعی بر سر راه شما به وجود خواهد آمد. تاکتیک‌هایتان را عوض کنید تا شرایط تغییر کند. انعطاف پذیری به شما کمک می‌کند تا در مسیر موفقیت پیشرفت کنید.

 

شهریور: بازگشت ماه به ثور به شما یادآوری می‌کند که باید راه تازه‌ای برای رسیدن به جنبه عملی زندگی پیدا کنید. یعنی راهی بیابید که بتوانید برنامه‌های خود را عملی کنید؛ فکر شما پر از ایده‌های ناب و عالی است. بعضی از آنها شدنی است و بعضی هم نه! اما شما توانایی این را دارید که ایده‌های زاید و غیرضروری را دور ریخته و توجه خود را روی آنهایی بگذارید که می‌دانید اثر درست می‌دهند و عملی می‌شوند. تنبلی نکنید، این فرصت بسیار مهمی‌است که نباید آن را از دست بدهید.

 

مهر: اکنون ماه دارد از ثور می‌گذرد- نشان‌های دیگر ونوس باشخصیت- شما نیاز دارید که این روزها یک رابطه عمیق و پایدار داشته باشید. اما این معجزه امشب بوقوع نمی‌پیوندد؛ شما باید به فعالیت‌های بدنی و روحی خود ادامه دهید. با جذابیت‌های ظاهری و سطحی تمرکزتان را از دست ندهید. منتظر یک عشق واقعی باشید!

 

آبان: دیگران ممکن است کاری کنند که شما امروز احساس کنید که دارید دیوانه می‌شوید، مخصوصا اگر خیلی کند حرکت کنند. به نظر می‌رسد کاری از دست شما بر نمی‌آید. متاسفانه، شما از وقت تلف کردن خوشتان نمی‌آید و از اینکه منتظر کسی بمانید متنفر هستید. چند نفس عمیق بکشید تا کمی ‌آرام شوید. مطمئن باشید فردا همه به چیز به روال عادی خود خواهد بازگشت.

 

آذر: تنها کاری که امروز می‌توانید بکنید تا بتوانید کار خودتان را بکنید این است که از بحث و مجادله درباره احساسات تان اجتناب کنید. اگر برای اینکه بگویید چه می‌خواهید تحت فشار هستید این ممکن است احساسات شما را برانگیخته کند که در آخر منجر به درگیری خواهد شد. اما الان بهتر است که ایده‌های عالی خود را نگه دارید تا بعدا درباره چگونگی عملی شدن آنها صحبت کنید.

 

دی: اکنون ماه با زمین هر دو در نشان شما هستند، حرکت او از پنجمین خانه خلاقیت می‌تواند به شما آن حمایتی را که نیاز دارید بدهد. برگشتن به اصول اساسی می‌تواند استراتژی حساسی باشد و می‌توانید پایه‌های این کار را طی هفته‌های آینده بریزید. هر چه شما زندگی را راحت تر بگیرید، فردا باز برایتان راحت تر خواهد شد و به مرور فشاری که برای تغییربه آن می‌دهید او را متحول خواهد کرد.

 

بهمن: ورود ماه به ثور پایدار موجب می‌شود که اندیشه‌های درونی شما تقویت شده ، و این سیاره از خانه چهارم شما در حال گذر است.اما این می‌تواند موجب شود که پریشانی شما تشدید شود و شما با ماندن در طبیعت عاطفی‌تان نمی‌توانید همیشه آرامش داشته باشید. به یاد داشته باشید که الان لازم نیست که اقدام خاصی انجام دهید. راه حل این است که در ذهن تان گذشته را زیر و رو کنید تا بتوانید چیزی پیدا کنید که برای لحظه حال مفید و چاره ساز باشد.

 

 

اسفند: اقامت ماه در سومین خانه شما یعنی محیط اطراف‌تان یک موهبت است چرا که بخشی از زندگی شما را آرام می‌کند. بعضی چیزها ممکن است در طی هفته های گذشته بسیار پیشرفت کرده باشد و باز هم ممکن است خارج از کنترل شوند. خدا را شکر، الان به نظر می‌رسد همه چیز تحت کنترل باشد و اگر شما درگیر ناخواسته درگیر مسئله‌ای شدید مطمئن باشید که به زودی تمام می‌شود. امیدتان به خدا باشد!

[ یکشنبه 91/9/19 ] [ 1:6 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

عکسهای دستکاری شده و فتوشاپی بسیار دیدنی

[ یکشنبه 91/9/19 ] [ 12:59 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

آری داستان ، داستان فقر است
آری داستان ، داستان فقر است  


پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند

ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :
بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی
مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ،آب دهانش را قورت دادخواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت

برگه مجتبی ، دست به دست بین معلم ها می گشتاشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود
 

امتحان ریاضی ثلث اول :


سئوال : یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید
جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما
سئوال : عضو خنثی در جمع کدام است ؟
جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانهکه بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری نداردو گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند
سئوال : خاصیت تعدی در رابطه ها چیست ؟
جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم، بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست

معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد


سئوال : نامساوی را تعریف کنید
جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، رابطه ما با آنها ، از مابهتران ، اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد
سئوال : خاصیت بخش پذیری چیست ؟
جواب : همان خاصیت پول داری است آقا ،که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی
سئوال : کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است ؟
جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد


برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ، که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود

معلم ریاضی ، ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت
مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود ، برگشت با صدای لرزانش فریاد زد
آقا اجازه : گفتید هیچی نمی شیم ؟ هیچی ؟
بعد عقب عقب رفت ، در حیاط را بوسید
و پشت در گم شد


دفتر مشق

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…

دخترک خودش را جمع و جور کرد، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟
فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی بی انضباطش باهاش صحبت کنم
دخترک چانه لرزانش را جمع کرد… بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم… مادرم مریضه… اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن… اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد… اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه… اونوقت…
اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم…
اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم…
معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین …
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد…


غذای سگ

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد … یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت : ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم … آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه هاش … همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت : چی مِخی نِنه ؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت : هَمی ره گُوشت بده نِنه !

قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت : پُونصَد تُومَن فَقَط آشغال گوشت مِشِه نِنه … بُدُم ؟ پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه ! قصاب آشغال گوشت های اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن …..اون جوونی که فیله سفارش داده بود همینجور که با موبایلش بازی میکرد گفت : اینارو واسه سگت میخوای مادر ؟ پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت : سَگ ؟ جوون گفت اّره … سگ من این فیله هارو هم با ناز میخوره … سگ شما چجوری اینارو میخوره ؟ پیرزن گفت : مُخُوره دیگه نِنه … شیکم گوشنه سَنگم مُخُوره … جوون گفت نژادش چیه مادر ؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه …ایناره بره بچه هام ماخام اّبگوشت بار بیذارم !

جوونه رنگش عوض شد … یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشتای پیرزن … پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگیریفته بُودی ؟ جوون گفت چرا ! پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُورم نِنه … بعد گوشت فیله رو گذاشت اونطرف و آشغال گوشتاش رو برداشت و رفت ! قصابه شروع کرد به وراجی که خوبی به این جماعت نیومده آقا … و از این خزعبلات … و من همینجور مات مونده بودم !!

*

*

*

*

*

داستان مردم شهر من ، داستان پسرک فال فروشی است که کف خیابان برای یک لقمه نان میگرید!
چهره زیبای دستان خسته یک پدر برای عیدی دخترش !
پینه های دست مادریست برای یک جرعه نفس!
آری داستان ، داستان فقر است.


[ یکشنبه 91/9/19 ] [ 12:54 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

طنزهایی برای کمی شاد بودن

طنزهایی برای کمی شاد بودن

 

***********************************************

صحبتهای دختر پسرها :

******************************************

علت اینکه حافظ به جای مسجد به می‌خانه می رفت کشف شد!!!!

**********************************

چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.
ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:
« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».
رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید:
« مدرک تحصیلی ات چیه ؟ »
گفتم:« دیپلم تمام !»
گفت:« بی سواد ! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه »
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشتم ؛ رفتم خواستگاری؛
پدر دختر پرسید: « خدمت رفتی ؟ » گفتم: « هنوز نه »
گفت: « مردنشده ی نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ! »
رفتم دو سال خدمت سربازی رو انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛
مادر دختر پرسید: « شغلت چیه ؟»
گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »
گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار !»
رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند: « سابقه کار می خواهیم »
رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم »
دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم »
برگشتم؛ رفتم خواستگاری
گفتم: « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی »
گفتند: « برو جایی که سابقه کار نخواهد ». رفتم جایی که سابقه کار نخواستند
گفتند: « باید متاهل باشی ! »

**************************************************************

اینکه یک ماشین عروس در میان این همه برف باشد خودش بخودی خود جالب است
و اینکه کاروان عروس دنبالش نباشد هم بر جاذبیت عکس می افزاید
اینکه یکنفر توی این هیرو بیر دارد پیاده وسط خیابان میرود...
حتی اینکه بدون زدن برف پاک کن اتومبیل عروس حرکت میکند شاید به خاطر مشغولیت و عدم تمرکز داماد باشد
ولی.... چیزی که به هیچ وجه قابل بخشش نیست وضعیت و شکل آنتن ماشین است که جای بسی تحقیق و تفحص دارد
احتمالا  تو زنجان اول انتن ماشینا داماد میشن

 

********************************

************************

فواید ازدواج برای آقایان!!!


قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : با ادب شدن
قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : متواضع شدن
قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

***********************************************

اینم از وضعیت خوابیدن ، بعد از مامان بابا شدن:


[ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 7:0 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

در این شرایط ازدواج نکنید

?

در این شرایط ازدواج نکنید

افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با 10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم.
گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند، مشکلات زیادی در زندگی مشترک شان دارند و به نظر می رسد از همان اول، ازدواج شان نادرست بوده است.

در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟ شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع این طور نیست!

مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با 10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.

1 – زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.


2 – پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟



3 – شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.

اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.

اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.



4 – احساس تنهایی شدید


تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.

تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.



5 – عجله

«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!



6 – سن پایین

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.

این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟



7 – شناخت ناقص

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.



8 – بحران روحی

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.



9 – سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!

هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.

در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.



10 – چشم و هم چشمی

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!


[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 7:0 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

قیمت خودروهای وارداتی

ه گزارش نکونیوز و به نقل از باشگاه خبرنگاران دو شرکتی که بیشترین خودرو را در نیمه اول91 وارد کرده اند، آسان موتور و اطلس خودرو هستند . مجموعاً واردات 6194 خودرو و حدود 32 درصدکل خودرو های وارداتی 6 ماهه اول سال 91 را به ارزش 101 میلیون دلار در اختیار داشته است.

قیمت خودروهای وارداتی
نام خودرو قیمت بازار( میلیون تومان )
سوناتا 2010 85
سوناتا 2013 ، فول آپشن 116
سوناتا 2013 ، نیمه فول 111
سنتنیال/ ایکاس 4 نفره 244
سنتنیال / ایکاس 5 نفره 251
آزرا 2010 93
آزرا 2011 116
آزرا 2013 فول با رادار/ گرنجور 156
آزرا جدید / نیمه فول / گرنجور 141
جنسیس 2011 148
جنسیس 2013 / vip 188
جنسیس کوپه 110
جنسیس کوپه 2013 152
هیوندای کوپه 2009 67
هیوندای 130 82
هیوندای 120 59.450
توسان 2010 84
توسان 2013، فول 10 ایربگ 126
توسان 2013، فول 2 ایربگ 116
وراکروز2013 ، فول کامل 169
سانتافه ، فول کامل 2012 129
سانتافه ، فول کامل ، پاناروما 2013 172
ون 7 نفره H1 95

http://www.akhbareghtesad.ir/vdcg.39urak9ywpr4a.html


[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 1:8 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

لذت بخش ترین بوسه
لذت بخش ترین بوسه  

 

توی مبل فرو رفته بودم و به یکی از مجلات مُدی که زنم همیشه می خرد نگاه میکردم. چه مانکن هائی، چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنا برانگیز.
زنم داشت به گلدان شمعدانی که همیشه گوشه اتاق است ور می رفت. شاخه های اضافیرا می گرفت و برگ های خشک شده را جدا می کرد. از دیدن اندام گرد و قلنبه اش لبخندی گوشه لبم پیدا شد. از مقایسه او با دخترهای توی مجله خنده ام گرفته بود.
... زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم لبخندم را جمع و جورکنم.
گلدان شمعدانی را برداشت و روبروی من ایستاد و گفت:
نگاه کن! این گل ها هیچ شکل رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام. من عاشق عطر و بوی رز هستم. جوان، نورسته، خوشبو و با طراوت. گل های شمعدانی هرگز به زیبائی و شادابی آنها نیستند، اما می دانی تفاوتشان چیست؟
بعد، بدون این که منتظر پاسخم باشد اشاره ای به خاک گلدان کرد و گفت:
اینجا! تفاوت اینجاست. در ریشه هائی که توی خاک اند. رزها دو روزی به اتاق صفا می دهند و بعد پژمرده می شوند، ولی این شمعدانی ها، ریشه در خاک دارند و بهاین زودی ها از بین نمی روند. سعی می کنند همیشه صفابخش اتاقمان باشند.
چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست و کتاب مورد علاقه اش را به دست گرفت.
کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم. این لذت بخش ترین بوسه ای بود که بر گونه یک گل شمعدانی زدم.

به نقل از صفحه "یادداشت های بی تاریخ" دکتر صدرالدین الهی در کیهان لندن

صدرالدّین الهی، در تاریخ 13 آذر سال 1313 شمسی، در تهران، ناحیه? 9 عودلاجان به‌دنیا آمد . نیاکانش از مدرسین حکمت الهی در دوران خود بودند. از سال آخر دبیرستان (1331) روزنامه‌نگار شد و کار خود را در روزنامه? کیهان آغاز کرد. از سنین نوجوانی به کار روزنامه‌نگاری پرداخت و تحصیلات خود را در فرانسه به پایان برد و دیپلم‌های تخصصی دریافت نمود. در سال 1357 برای مطالعات دانشگاهی به «دانشگاه ایالتی سن‌خوزه» و «دانشگاه برکلی» به آمریکا رفت و دیگر به ایران برنگشته است.
صدرالدّین الهی از بنیان‌گذاران کیهان ورزشی است که نخستین شماره? آن در سال 1334 منتشر شد


 

خدایا چرا من ؟ ...  

 

خدایا چرا من ؟ ...
آرتور اش
قهرمان افسانه ای تنیس
هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود:
"چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"


آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا
بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟


 

آرتور اَش (Arthur Robert Ashe, Jr) متولد 10 ژوئیه 1943 درگذشته در 6 فوریه 1993، تنیس‌باز برجسته سیاه‌پوست آمریکایی بود. او در ریچموند ایالت ویرجینیا بدنیا آمد و رشد کرد. او در دوران بازی خود سه بار عنوان مسابقات بزرگ جهانی تنیس، مشهور به گرنداسلم، را برد.


[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 12:29 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

معماهای کوتاه جالب

معماهای کوتاه جالب

مسئله 1 - فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس می شوند ، در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند . راننده چند سال دارد ؟

مسئله 2 - پنج کلاغ روی درختی نشسته اند ، 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند . حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی می ماند؟

مسئله 3 - چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟

مسئله 4 - شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است . تخم به کدام سمت پرت می شود ؟

مسئله 5 - این سوال حقوقی است . هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند ، بازمانده ها را کجا دفن می کنند ؟

مسئله 6 - من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟

مسئله7-یک آقایی تو بالاترین طبقه ساختمانی بلند زندگی میکنه.
برا اینکه هر روز بره سر کارش سوار آسانسور میشه تا به پایین برسه.اما عصر که از سر کارش بر یمگرده فقط میتونه نصف طبقات رو با آسانسور بره بالا !!!!! بقیه رو با پله میره .... مگر روز های بارونی که همه رو با آسانسور میتونه بره بالا.. چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مسئله8-یک شب طوفانی یک پدر و پسر سوار ماشین بودن که یهو تصادف می کنن.پدره سرش میخوره به شیشه و بیهوش میشه...(کمربند نبسته بود..)پسرش فوری میرسونتش بیمارستان و میگه:
"یک دکتر بیاد!حال پدرم خیلی بده!"
همون موقع به دکتر خبر میدن و اونم خودشو زود میرسونه اونجا.دکتر تا پشمش به پسره می افته میگه:ا !!!!!! اینکه پسره منه!!!!!
چطور ممکنه؟

مسئله9-خوپ حالا یه مرد سیاه پوش همه چیزش سیاه بوده(جوراب سیاه شلوار سیاه کت سیاه کفش سیاه ....)داخل کوچه ای میرفته که چراغاش خاموش بوده.بعد یه ماشین چراغ خاموش وارد اون کوچه میشه!وقتی که به اون مرده نزدیک میشه پاش رو میزاره رو ترمز تا نزنه بهش.این چطوری ممکنه؟
.

.

.

.

.

.

جواب ها

مسئله 1 - راننده اتوبوس هم سن شما باید باشد . چون جمله اول سوال می گوید ” تصور کنید که راننده اتوبوس هستید.”

مسئله 2 - همه کلاغ ها ، چون آنها فقط ” در شرف پرواز ” هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند... اگر جواب شما 2=3-5 بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفکرتان را گرفته است.

مسئله 3 - هیچ . آن نوح بود که حیوانات را به کشتی برد و نه موسی “چه تعداد ” جلوی فکر کردن شما را گرفته است.

مسئله 4 - هیچ کدام . خروس ها که تخم نمی گذارند.اگر شما سعی کردید جواب توسط محاسبات و مقایسه اعداد بدست آورید ، شما دوباره به وسیله اعداد منحرف شدید.

مسئله 5 - بازمانده ها را دفن نمی کنند . آنها جان سالم بدر برده اند . شما به وسیله کلمات حقوقی و دفن کردن منحرف شده اید.

مسئله 6 - یک 25 تومانی و یک 5 تومانی . به یاد بیاورید فقط یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد و همین طور هم هست . یک سکه 5 تومانی داریم.شما با عبارت ” یکی از آنها نباید … ” فریب خوردید.

مسئله 7 - طرف قدش کوتاه بوده و قدش به دکمه آسانسور برای طبقه شون نمیرسیده، روزهای بارونی با چترش دکمه را میزده!

مسئله8 -دکتر مادر پسره بوده!

مسئله 9 - روز بوده !


معمای جالب زندانی و زندانبان ها

زندانی دارای دو در است، یکی در آزادی و دیگری دَرِ اعدام. این زندان دارای دو زندانبان است که یکی از آنها راستگو و دیگری دروغگوست. خودِ زندانبانان همدیگر را به خوبی می شناسند. در این زندان مردی محبوس است که نمی داند کدامیک از زندانبانان راستگو، و کدامیک دروغگو است؟ به او اجازه می دهند، از یکی از زندانبانان 1 سئوال بپرسد و از پاسخ ، بفهمد در آزادی کدام است تا از آن خارج شود. از کدام زندانبان و چه پرسشی باید بکند تا به آزادی او بینجامد؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پاسخ : به یکی از دربانها نزدیک شده، از او می پرسد: « آقا، اگر من از دربان دیگر بپرسم که در آزادی کدام است، کدام در را نشان خواهد داد؟» هر دری را که دربان نشان دهد، می فهمد آن در، دَرِ اعدام است لذا برعکس عمل کرده، از در دیگر خارج خواهد شد. چرا؟ علتش آن است که اگر جمله فوق را از دروغگو بپرسد، او چون دروغگوست، بجای دَرِ آزادی، دَرِ اعدام را نشان خواهد داد لذا او برعکسش کرده، از در دیگر خارج می شود. و اگر از دربان راستگو بپرسد، چون او راستگوست، عین عبارت دروغِ دروغگو را بیان خواهد کرد و خواهد گفت: اگر از آن شخص (دروغگو) بپرسی فلان در را نشان خواهدداد و چون دروغگو، دَرِ اعدام را بجای دَرِ آزادی معرفی خواهد کرد و عین گفته او رانیز راستگو تکرار کرده، مرد محبوس آنرا برعکس نموده از در آزادی خارج خواهد شد


معمای بسیار جالب : کلاس ریاضی!!!

هدف از کلاس امروز حل برخی معادله های بسیار ساده است که شما در مدرسه آموخته اید.
البته اگر هنوز به خاطر داشته باشید...
در اینجا من به شما 3 رقم و یک نتیجه خواهم داد، شما باید با قرار دادن علامت های صحیح معادله را کامل کنید.
برای درک بهتر ابتدا یک مثال را با هم حل میکنیم، باقی معادله ها به عهده ی شماست:
2 2 2 = 6
این رابطه اینجوری درست میشه:
2 + 2 + 2 = 6
ساده بود نه؟ حالا بقیه ی معادله ها را حل کنید.
1 1 1 = 6
2 2 2 = 6
3 3 3 = 6
4 4 4 = 6
5 5 5 = 6
6 6 6 = 6
7 7 7 = 6
8 8 8 = 6
9 9 9 = 6
.
.
.
خب؟ تونستید حل کنید؟
چی؟ فقط دومی رو؟! اون که مثال خودم بود...
و ششمی رو؟ وای خدای من! خیلی سخت بود نه؟!
6 + 6 - 6 = 6

بقیه چه طور؟
حدس می زنم که از عهده ی سومی هم بر اومدی
3 × 3 - 3 = 6
شاید از عهده ی پنجمی
5 / 5 + 5 = 6
و با یه کم شانس هفتمی...
-7 / 7 + 7 = 6
هنوز به نظرت غلطه؟ ببین: - (7/7) = -1 و در نتیجه 7 - 1 = 6
حالا میریم سراغ اونها که یه کم مشکل تر به نظر میان...
چهارمی
√4 + √4 + √4 = 6
نهمی
√9 × √9 - √9= 6
هشتمی رو چی میگی ؟؟؟؟
3√8 + 3√8 + 3√8 = 6
اووووووووه! اینم برای خودش ایده ای بودها....
.
.
.
.
.
.
.
بسیار خب، کلاس امروز هم تموم شد...
اوه بله، حق با شماست... هنوز تموم تموم نشده، معادله ی اولی باقی مونده...
(1 + 1 + 1)! = 6

فاکتوریل: فاکتوریل یک عدد حاصل ضرب تمام اعداد طبیعی کوچکتر و مساوی آن عدد تا 1 است.
فاکتوریل را با علامت تعجب نمایش می دهند!




باحال بود ، نه؟؟؟؟
حالا وقتشه که برای دوستاتونم بفرستین

 


[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 11:24 صبح ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

درباره حواشی فیلم درحال اکران \\من مادر هستم\\
درباره حواشی فیلم درحال اکران \"من مادر هستم\"  


 

رسایی:
«من مادر هستم» باید در دادگاه تمام شود
حجت‌الاسلام حمید رسایی با بیان اینکه صحنه‌های اعدام در فیلم "من مادر هستم" نباید به نمایش درمی‌آمد و فیلم باید در سکانس دادگاه آن هم با اصلاحاتی به پایان می‌رسد بر لزوم فراهم کردن خوراک فرهنگی برای مردم تاکید کرد.
خبرگزاری مهر: حجت‌الاسلام حمید رسایی با بیان اینکه صحنه‌های اعدام در فیلم "من مادر هستم" نباید به نمایش درمی‌آمد و فیلم باید در سکانس دادگاه آن هم با اصلاحاتی به پایان می‌رسد بر لزوم فراهم کردن خوراک فرهنگی برای مردم تاکید کرد.

حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو شورای اکران وزارت ارشاد درباره اصلاحاتی که وی پیشنهاد داده و قرار است بر فیلم سینمایی "من مادر هستم" اعمال شود گفت: من کلیات این تغییرات را می‌دانم اما از جزئیات اطلاعی ندارم. چند پیشنهاد برای رفع مشکل فیلم در شورای اکران مطرح کردم تا "من مادر هستم" به اکران عمومی درآید.

وی ادامه داد: پیشنهاد من این بود که در جلسه دادگاه از جایی که پدر اعلام می‌کند "من دارم مکافات عملم را می‌دهم" و شبهه‌ای را مطرح می‌کند که دختر دارد تقاص گناه او را پس می‌دهد، دیالوگی از طرف قاضی اضافه شود که حرف‌های او را زیر سوال ببرد و تاکید کند که دختر شما مجازات و مکافات عمل خودش را می‌بیند.

این نماینده مجلس افزود: او قتل انجام داده و شرب خمر کرده پس باید مجازات شود. اگر پدر هم در گذشته گناهی مرتکب شده باید مجازات عمل خود را ببیند. پیشنهاد من این بود که در جلسه دادگاه فیلم به پایان برسد و صحنه‌های اعدام نمایش داده نشود.



رسایی عنوان کرد: این مسائل را در برنامه هفت هم مطرح کردم اما مجری برنامه گفت که با این تغییرات، فیلم دیگر فیلم جیرانی نیست. خوب فیلم جیرانی نباشد. اگر او نمی‌خواهد این تغییرات را اعمال کند باید مجوز نمایش فیلمش باطل شود. چطور برای یک ساندویچ فروشی نظارت و ممیزی می‌گذاریم تا غذای فاسد به خورد مردم ندهند پس باید برای تامین غذای فرهنگی مردم هم فکری بیندیشیم.

وی توضیح داد: مورد دیگری که پیشنهاد دادم تغییر نام فیلم بود. این اسم اسمی همراه با ترحم نسبت به سه شخصیت زن فیلم است در صورتی که این شخصیت‌ها هیچ‌کدام ویژگی‌های یک مادر اصیل را ندارند و نمی‌توانند انتقال‌دهنده مفهوم نام فیلم باشند.

رسایی در پایان تأکید کرد: اینها نظرات من بود اما دیگر از جزئیات تغییر اطلاعی ندارم. هرچند کارگردان قصد نداشته این مسایل را القا کند اما معتقدم برای رفع شبهات باید این اصلاحات روی فیلم انجام شود.


شمقدری، جیرانی و موسوی به دادسرا احضار شدند

کارگردان و تهیه کننده "من مادر هستم" و رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد اسلامی به دادسرای کارکنان دولت احضار شدند.

همزمان با اعتراضات علیه فیلم "من مادر هستم" و طرح شکایتی جمعی از مخالفان اکران این فیلم در دادستانی تهران ، پرونده ای در شعبه نهم بازپرسی دادسرای کارکنان دولت تشکیل شد.

بازپرس پرونده نیز پس از بررسی شکایت ، جواد شمقدری -رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد اسلامی- ، فریدون جیرانی کارگردان فیلم و غلامرضا موسوی تهیه کننده فیلم را برای توضیحات به دادسرا احضار کرد.

بزودی این سه نفر باید جهت پاسخ به اتهامات مطرح شده در دادسراحاضر شوند.

هفتم آذر امسال مخالفان اکران این فیلم اعلام کردند ،با استناد به ماده 639 قانون مجازات اسلامی از جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد اسلامی به عنوان مسئول ارائه مجوز به 4 فیلم "برف روی کاج‌ها"، "پل چوبی"، "من مادر هستم" و"من همسرش هستم" و نمایش عمومی آن در سینماهای کشور به دادستان تهران شکایت می کنند.

انصار حزب الله:
این کثیف ترین فیلم با موضوع خیانت است


- من مادر هستم تولید سال 1389 است.

- داستان یک خانواده طبقه متوسط است که در یک شرایط بحرانی به بررسی و ارزیابی زندگی خود می پردازند.

- فرهاد اصلانی، باران کوثری، هنگامه قاضیانی، پانته آ بهرام و حبیب رضایی بازیگران اصلی آن هستند.

- باران کوثری سال گذشته در یک نشست خبری در پاسخ به سوالی درباره این فیلم گفت: «ترجیح می دهم راجع به آن حرف نزم. فیلمی که کارگردانش دلسوزش نیست من بازیگرش قطعا دلسوزش نیستم و متاسفم برای صحنه های درخشانی که من و حبیب رضایی در آن بازی کردیم.»



- جیرانی در گفت و گو با «تماشا» می گوید این یکی از بهترین فیلم هایش است که به ژانر نوآر نقب می زند.

- فیلم تقریبا 2 سال در سکوت توقیف بود و هیچ کدام از عوامل فیلم درباره آن هیچ صحبتی نکردند.

- فیلم «من مادر هستم» در لیست سیاه حوزه هنری قرار دارد.

- یکی از سایت های اصولگرا در یادداشتی به قلم نویسنده ای گمنام خطاب به جیرانی نوشت: «سازنده «من مادر هستم» آنقدر عشق های ضربدری در فیلمش به وجود می آورد که انسان فراموش می کند کدام فرد عاشق کدام یک بود؟! حال بیاییم با او بحث کنیم که رهبری فرموده به عشق های مربعی و مثلثی نپردازید؟ خب خود او احتمالا در جلسه ای که این حرف زده شده حضور داشته و با توجه به ارتباطش با صدا و سیما، قطعا این حرف را شنیده. پس دیگر بحث ما با او بر سر چیست؟ او اساسا نظر رهبری را در امر فرهنگ حجت نمی داند و برای خودشان کارشناسی برتری قائل است.

- فریدون جیرانی تقریبا 2 هفته پیش در گفت و گو با «تماشا» تمام شک و شبهه ها درباره فیلمش را برطرف می کند و می گوید: «فیلم من اصلا درباره خیانت نیست و اصولا خیانتی در فیلم من رخ نمی دهد. یک سوء تفاهم باعث می شود زندگی یک خانواده از هم بپاشد. همین.»

- این فیلم سینما آزادی را برای اکران در اختیار ندارد.

حزب الله: فقط یک روز مهلت دارید

روز گذشته در پی اعلام اکران «من مادر هستم» انصار حزب الله، در بیانیه ای نسبت به صدور مجوز فیلم «من مادر هستم» اعتراض کرده و خواستار لغو صدور این مجوز شدند. در بخشی از متن این بیانیه آمده است:

«19 مهر ماه سال جاری انصار حزب الله ایران از سوی هزاران عضو خود در سراسر کشور، با استناد به ماده 639 قانون مجازات اسلامی از جواد شمقدری رئیس سینمایی وزارت ارشاد اسلامی به عنوان مسئول ارائه مجوز به 4 فیلم «برف روی کاج ها»، «پل چوبی»، «من مادر هستم» و «من همسرش هستم» و نمایش عمومی آن در سینماهای کشور به دادستان تهران شکایت نمود و در مقابل سازمان سینمایی نیز در یک عقب نشینی آشکار توقف نمایش عمومی آن را اعلام کرد اما با گذشت یک ماه از اعلام وصول شکایت امت حزب الله هنوز هیچ نشانه ای از رسیدگی به این شکایت مشاهده نمی گردد.

این در حالی است که سازمان سینمایی، این تعلل قوه قضائیه در رسیدگی به اتهامات رئیس سازمان سینمایی را حمل بر مسامحه در شرایط کنونی کشور نموده و با فرصت طلبی در هنگامه فرا رسیدن ایام عزای سالار شهیدان، رسما آغاز نمایش عمومی کثیف ترین فیلم ساخته شده در حلقه مجموعه فیلم های موجود با موضوع خیانت را از هشتم آذر ماه سال جاری اعلام نموده است، تا از مماشات قوه قضائیه و مصروف شدن توان متدینین در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام حداکثر بهره برداری را کرده و با نمایش عمومی فحشا به عادی سازی زنا پرداخته و بخش اعظمی از جامعه را مبتلا به این فحشا نشان دهد تا درد جامعه روشنفکرنمای سازنده چنینآثار مستهجنی به ناحق به کل امت شهیدپرور ایران تعمیم داده شود.»

در ادامه این متن آمده: «امروز سازمان اجرایی انصار حزب الله به نمایندگی از هزاران عضو خود ضمن اقامه اعتراض به قوه قضائیه به دلیل فراهم آوردن فرصت برای هتاکان به دین و شریعت و به سخره گیرندگان نظام و انقلاب و خون شهدا، اعلام می دارد: امت همیشه در صحنه حزب الله در برابر عملکرد شنیع سازمان سینمایی هشیار است و بدینوسیله هشدار می دهد که این سازمان موظف به پیروی از احکام اسلام و رأی علمای دین بوده و در این راستا تا پایان وقت اداری روز سه شنبه 7 آذر مهلت دارد حکم لغو مجوز نمایش عمومی فیلم کثیف «من مادر هستم» را اعلام نماید؛ در غیر این صورت مردم متدین با اقتدا به امام شهیدشان رأسا وارد عمل گردیده و با عمل به ترتیبات بند «م» وصیتنامه امام خمینی (ره) اعتراض خود را در عرصه عمل و با تحصن در مقابل ساختمان وزارت ارشاد ادامه خواهند داد. بدیهی است توقف اجرای ترتیبات بند «م» موکول به تمکین مسئولین بی مسئولیت در برابر مطالبه بر حق مردم خواهد بود.»



فریدون جیرانی: فیلم «من مادر هستم» یک فیلم اخلاقی است

اما در همین زمینه فریدون جیرانی و غلامرضا موسوی تهیه کننده این فیلم بیانیه ای در پاسخ به بیانیه انصار حزب الله نوشتند. در نسخه ای که برای تماشا ارسال شده آمده است:

«من مادر هستم» نه درباره خیانت است، نه درباره زنا، نه نمایش فحشاست. فیلم «من مادر هستم» یک فیلم اخلاقی است که یک نوع سبک زندگی را به چالش می کشد. بنابراین از عده ای که ندیده تحت تاثیر تحریکات پشت پرده، جوسازی ناجوانمردانه ای را علیه فیلم شروع کردند و قضاوتشان را قضاوتی اسلامی تلقی کردند دعوت می کنیم که از فردا به تماشای فیلم بنشینند و بعد از دیدن فیلم نظر بدهند.

سازندگان فیلم من مادر هستم معتقدند که شرایط اکران به دلیل تصمیم نادرست یک نهاد دولتی در معرض بحران قرار گرفته است و کسانی که به بقای سینما و حیاتش در این شرایط اعتقاد دارند باید جلوی این تصمیم نادرست بایستند. سکوت برخی از روشنفکران مسلمان داخل سینما در این رابطه توجیه پذیر نیست. ما نمی خواهیم با کسانی که این سکوت را در پیوند منافع آنها با بخشی از قدرت تحلیل می کنند، همصدا شویم.

ما هنوز آنها را دوستان سینمای ایران می دانیم. امیدواریم آنها بعدها در مقابل تاریخ دلیلی برای این سکوت خود داشته باشند. ما به دلیل همین جوسازی ناجوانمردانه نمایشمان در سینماهای محدودی صورت می گیرد، بنابراین از همه مردم عزیز که به ادامه حیات سینمای اجتماعی معتقدند دعوت می کنیم در همین سینماها به تماشای فیلم بنشینند.»

فریدون جیرانی (کارگردان)، سید غلامرضا موسوی (تهیه کننده


قصه پر غصه سینمای امروز


این دعوا نماز مردم را دو تکه کرده است
این روزها، سینمای ایران در بحرانی‌ترین شرایط چند سال اخیر خود است که
شاید تا کنون وضعیتی تا این اندازه سردرگم و نامطلوب را در هیچ دولتی تجربه نکرده باشد!

به گزارش «تابناک»، حکایت درگیری‌های امروز سینمای ایران، شبیه دعوای کودکانه دو خردسال در مهد کودک است که هر دو موی یکدیگر را کشیده‌اند و منتظرند، دیگری‌‌ رها کند تا دعوا پایان یابد و این جدال کودکانه همچنان ادامه می‌یابد. شاید به تنها چیزی که در این میان اندیشیده نشود، حال و روز سینما باشد؛ سینمایی که از نحیف شدن بیش از اندازه، رو به خاموشی می‌رود و مدیران سالن‌های سینما، از تعطیلی قریب‌الوقوع سالن‌های سینمایی می‌گویند.

این روزها دعوای سینمای ایران به کف خیابان ها کشیده شده و ماجرا به نحوی پیش رفته که عده ای می خواهند از خیابان ها سینما را اصلاح کنند و مدافعان سینما هم به جای پیگیری مسائل خود از راه های قانونی و کانال های صنفی در خیابان حاضر شدند و روبروی هم صف آرایی کردند. صف آرایی که چند ماه پیشتر در میان مدیران مخالف و موافق شکل گرفته بود. ماجرایی که می شد در همان دفاتر مدیران حل شود ولی با بی تفاوتی آنها دعوا را به میان مردم کشده شد و روز گذشته موافقان و مخالفانی را رودر روی هم قرار داد که حتی حاضر نشدند علی رغم دعوا هایشان باهم نماز بخوانند و هر یک به امامت امام خود نماز ظهر را به پا داشتند.


دعوای دنباله‌دار حوزه و سازمان سینمایی

برای این که چگونگی این دعوای کودکانه را بیشتر دریابیم، تنها کافی است رخدادهای چند ماه اخیر میان حوزه هنری و سازمان سینمایی را بررسی کنیم. حوزه هنری پس از رخدادهای آغاز سال و پایین آمدن دو فیلم از پرده، تصمیم گرفت از نمایش برخی فیلم‌ها در سینماهای تحت مالکیت خود جلوگیری کند و به این ترتیب، فیلم‌هایی مانند «من مادر هستم» و «بی‌خود و بی‌جهت» که از نظر این سازمان بی‌ارزش بودند، راهی به پرده‌ها نداشتند.

در مقابل شورای صنفی اکران هم از دادن حواله فیلم‌های «زندگی خصوصی»، «آقا و خانم میم» و «پله آخر» به سینماهای حوزه خودداری کرد؛ یا در حرکتی دیگر، هنگامی که درگیری میان سازمان سینمایی و حوزه هنری بالا گرفت، سازمان سینمایی اجازه اکران به فیلم «بوسیدن روی ماه» ـ که با حمایت حوزه هنری تولید شده بود ـ نداد و همین، موجب شد تا این فیلم با شش ماه دیرکرد و در سینماهای حوزه اکران شود و پس از اکران هم جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی، حسابی از خجالت آن درآمد و خلاصه، این فیلم را به ترویج مفاهیمی علیه شهادت و خانواده شهدا متهم کرد.

اما نتیجه این دعوا در چند ماه اخیر، تنها این شد که بسیاری از مخاطبان و علاقه‌مندان به سینما از وضعیت اکران فیلم‌ها به درستی آگاه نشوند و بسیاری از فیلم‌هایی که می‌توانست یخ گیشه‌ها در روزهای پاییزی را آب کند، به یک شکست تمام عیار تبدیل شد، به گونه‌ای که اکران هر سیزده فیلمی که از اول پاییز آغاز شد، کاملا ناامید کننده بود.

انصار حزب‌الله ضلع سومی این معادله چند مجهولی

شاید هیچ کس گمان نمی‌کرد این آش آنقدر شور شود که انصار حزب‌الله علیه جواد شمقدری در دادگاه اقامه دعوا کند؛ اما نه تنها این گونه شد که حتی اعضای منتسب به این گروه نیز تا کنون دو بار به نشانه اعتراض در جلوی ساختمان وزارت ارشاد تجمع و چندین و چند بیانیه صادر کرده‌اند.

آغاز سال بود و نوروز که اکران دو فیلم «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» با اعتراض انصار حزب‌الله همراه و پس از شش روز اکران عمومی، از پرده‌ها پایین کشیده شد و باعث گشت تا درگیری‌ها و اعتراض‌ها به مدیریت سینمایی کشور و شخص وزیر ارشاد بالا بگیرد، چنان که امروز و در تجمع اعضای این گروه، وزیر ارشاد دولت محمود احمدی‌نژاد با عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت خاتمی مقایسه شود.

پس از ماجرای این دو فیلم در آغاز سال، خبر اکران فیلم «من مادر هستم» جیرانی در روزهای آغازین آذر ماه، باعث شد تا انصار حزب‌الله بار دیگر بیانه صادر کند و در آن چنین بنویسد: «... این در حالی است که سازمان سینمایی، این تعلل قوه قضائیه در رسیدگی به اتهامات رئیس سازمان سینمایی را حمل بر مسامحه در شرایط کنونی کشور نموده و با فرصت‌طلبی در هنگامه فرا رسیدن ایام عزای سالار شهیدان، رسما آغاز نمایش عمومی... فیلم ساخته شده در حلقه مجموعه فیلم‌های موجود با موضوع خیانت را از هشتم آذر ماه سال جاری اعلام نموده است، تا از مماشات قوه قضائیه و مصروف شدن توان متدینین در مراسم عزاداری امام حسین ـ علیه‌السلام ـ حداکثر بهره‌برداری را کرده و با نمایش عمومی فحشا به عادی‌سازی زنا پرداخته و بخش اعظمی از جامعه را مبتلا به این فحشا نشان دهد تا درد جامعه روشنفکرنمای سازنده چنین آثار مستهجنی به ناحق به کل امت شهیدپرور ایران تعمیم داده شود».

این بیانیه سرانجام به تجمع اعتراضی امروز در برابر وزارت ارشاد انجامید و باعث شد تا سینماگران هم به مقابله با آنها بپردازند و امروز در برابرشان تجمع کنند؛ تجمعی که در آن برخی پلاکاردهایی با شعار «بگذار سینما زنده بماند» را در دست داشتند و عده‌ای دیگر پلاکاردهای با این مضمون گرفته بودند: «تا اصلاح سینما از پا نمی‌نشینیم».

اما به غیر از این جنجال‌ها که در یک سال اخیر گریبان سینما را گرفته و هر گروهی در حال متهم کردن دیگری به بی‌بندوباری و فساد در سینماست، حال و روز خود سینما چندان تعریفی ندارد. اکران کم‌رمق و استقبال نکردن از فیلم‌ها، باعث شده تا چندی پیش، سینماداران کشور بیانیه‌ای صادر کنند و از تعطیلی قریب‌الوقوع سالن‌های سینما خبر دهند.

محمدرضا صابری، سخنگوی انجمن سینماداران در برنامه تلویزیونی هفت گفته است: «واقعا وضع سینمای ما بد و نابسامان است و ما از لحاظ ریزش مخاطب در بد‌ترین شرایط هستیم. البته چند سالی هست که سینمادار‌ها با این مشکل دست به گریبانند، ولی امسال بد‌ترین شرایط ریزش را تجربه کردیم تا جایی که سینما‌ها حتی نمی‌توانند چراغ‌هایشان را روشن نگه دارند و اگر دولت و مسئولان، فکری به حال این وضعیت نکنند، به زودی چراغ سالن‌های سینما خاموش می‌شود».

رخدادهای عجیب و غریب یک سال اخیر در حوزه مدیریت سینمایی کشور ـ که با وجود دو ضلع دیگری که در بالا به آن اشاره شد ـ در کنار رقیب‌هایی مانند شبکه پخش خانگی و افزایش بهای بیلت‌‌های سینما، مهم‌ترین دلایل عدم اقبال به سالن‌های سینماست. از سوی دیگر، مناقشات درون بخش‌های مدیریت هنری ما، بیننده را سردرگم می‌کند و باعث می‌شود احساس کند، احترام لازم برای دیدن فیلم را ندارد.

گزارش تصویری از تجمع جلوی وزارت ارشاد


تجمع موافقان و مخالفان «من مادر هستم» در مقابل وزارت ارشاد.

منبع: خبرگزاری مهر


[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 11:19 صبح ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

وضعیت کشاورزان اصفهانی

به زودی  متن گذاشته می شود


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 2:21 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

<      1   2   3   4   5      >
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

www.doostqurani.ir/

دوست قرآنی" href="http://doostqurani.ir/">دوست قرآنی