طنز و جوک مردانه - خانمها نخوانند
نگاه یک مرد به خود و خانواده عروس
داماد : موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس او را به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند
پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده
برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار
خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح
باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید. و اما
مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانواده ی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانواده ی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همه ی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است ! و سر انجام
عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهره ی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشته ها می ماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانواده ی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به اراده ای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند
پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده
برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار
خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح
باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید. و اما
مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانواده ی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانواده ی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همه ی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است ! و سر انجام
عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهره ی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشته ها می ماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانواده ی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به اراده ای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند
درد دل مردانه
در چه ماهی هست که زنها در آن کمتر حرف میزنند !؟
جواب: ماه اسفند
آخه 29 روزه !
**********
دو خصوصیت فقط و فقط تو رانندگی بانوان دیده میشه
1 – راه نمیرن !
2 – راه نمیدن !
************
زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا !
************
گفت مردی به همسرش روزی.... من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ گفت: از چند و چون آن بگذر.... تو بمیری برای من کافیست
************
زنها دو وقت گریه می کنن :
1 - وقتی فریب می خورن !
2 - وقتی می خوان فریب بدن!!
************
مردا تا وقتى زن نداره ، فقط زن نداره ، وقتى زن داره ، فقط زن داره !
************
نام مرد در موبایل زنها :
آشنایى: مرد رویاهام
نامزدى: عشقم
ازدواج: هم نفسم
1 ماه بعد: جان دلم
2 ماه بعد: سایه سرم
3 ماه بعد: شوهرم
1 سال بعد: آقا بالاسر
2 سال بعد: بخور بخواب
3 سال بعد: نره غول
4 سال بعد: لندهور
بعد از 5 سال: مرتیکه نفهم بى شعور، مفت خور نمک به حروم بى چشم و رو!
************
شوهره میاد خونه به زنش می گه: من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون.
زنش می گه: چرا این کار رو کردی؟
ببین خونه چقدر به هم ریخته است، ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست.
شوهره می گه: می دونم، ولی اشکالی نداره.
زنه می گه: اگه می دونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟
شوهر می گه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره !
************
اگه گفتید شباهت “زن” با “گردباد” چیه؟
جفتشون اول که میان با هیجان وارد زندگیت میشن.. و جفتشون موقع رفتن خونه، ماشین، و همه زندگیتو با خودشون می برن
************
همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره .
************
زن مانند کروات است هم زیبایی به مرد می بخشد و هم گلویش را فشار می دهد
************
زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...
در چه ماهی هست که زنها در آن کمتر حرف میزنند !؟
جواب: ماه اسفند
آخه 29 روزه !
**********
دو خصوصیت فقط و فقط تو رانندگی بانوان دیده میشه
1 – راه نمیرن !
2 – راه نمیدن !
************
زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا !
************
گفت مردی به همسرش روزی.... من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ گفت: از چند و چون آن بگذر.... تو بمیری برای من کافیست
************
زنها دو وقت گریه می کنن :
1 - وقتی فریب می خورن !
2 - وقتی می خوان فریب بدن!!
************
مردا تا وقتى زن نداره ، فقط زن نداره ، وقتى زن داره ، فقط زن داره !
************
نام مرد در موبایل زنها :
آشنایى: مرد رویاهام
نامزدى: عشقم
ازدواج: هم نفسم
1 ماه بعد: جان دلم
2 ماه بعد: سایه سرم
3 ماه بعد: شوهرم
1 سال بعد: آقا بالاسر
2 سال بعد: بخور بخواب
3 سال بعد: نره غول
4 سال بعد: لندهور
بعد از 5 سال: مرتیکه نفهم بى شعور، مفت خور نمک به حروم بى چشم و رو!
************
شوهره میاد خونه به زنش می گه: من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون.
زنش می گه: چرا این کار رو کردی؟
ببین خونه چقدر به هم ریخته است، ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست.
شوهره می گه: می دونم، ولی اشکالی نداره.
زنه می گه: اگه می دونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟
شوهر می گه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره !
************
اگه گفتید شباهت “زن” با “گردباد” چیه؟
جفتشون اول که میان با هیجان وارد زندگیت میشن.. و جفتشون موقع رفتن خونه، ماشین، و همه زندگیتو با خودشون می برن
************
همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره .
************
زن مانند کروات است هم زیبایی به مرد می بخشد و هم گلویش را فشار می دهد
************
زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...
************
خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید. دید تشنه است آب را آفرید. دید در تاریکی است نور را آفرید. دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید
********************
بیشتر مردها 2 آرزوی بزرگ دارند، اول داشتن خونه، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه
********************
سریع ترین دوربین جهان اختراع شد . این دوربین می تونه از خانوم ها در لحظه ای که دهانشون بسته است عکس بگیره
********************
وقتی زنت خونه نیست چه کار میکنی؟ استراحت. وقتی هست چی؟ استقامت
********************
اگر دیدی مردی در ماشین رو بری خانمی باز کرد مطمئن باشید که یا ماشین نو است یا خانم
********************
اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت
دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت
********************
یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش اما یک مرد دانا به یه زن میگه نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی
********************
زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟
شوهر: آره، خوب یادمه
گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم. زن: خوب، پس چی شد؟
شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه
زن: کیو خوشبخت کردی؟
شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه
********************
مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی؟ گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواسته های دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم: لطفا زشت ترین شما مرا بکشد
********************
یک روز سه زن که سر یک چیز پیش پا افتاده دعوایشان شده بود در کلانتری با صدای بلند داد و بیداد راه انداخته بودند. طوری که کم مانده بود شیشه ها ترک بردارند. ظاهرا قصد ساکت شدن هم نداشتند. اما وقتی مامور پلیس به آنها گفت که اول کسی که بزرگ تر از دو نفر دیگر است، حرفش را بزند، همه آنها ساکت شدند
********************
قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن.
یک دانشمند لهستانی
********************
قدرت دید خانوم ها: یک تار مو را روی کت شوهرشان می بینند اما یک تیر چراغ برق را هنگام رانندگی نمی بینند
********************
یادت باشه دنبال 3 چیز ندویی : 1ـ اتوبوس 2 ـ مترو 3 ـ دختر . حالا چرا؟ چون هر کدومشون برن10 دقیقه بعد یکی دیگه میاد
********************
دو تا دختر داشتند با هم صبحت می کردند. دختر اولی: تو چرا اینقدر به نامزدت علاقه نشون میدی؟ دختر دومی: میدونی، آخه اون پولداره، ... مهربونه، ... پولداره، ... جوونه، ... پولداره، ... قد بلنده، ... پولداره
********************
دختره میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن : واسه چی؟ میگه : والا من هر کاری میکردم هر جایی می پیچیدم میگفت : یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین
خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید. دید تشنه است آب را آفرید. دید در تاریکی است نور را آفرید. دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید
********************
بیشتر مردها 2 آرزوی بزرگ دارند، اول داشتن خونه، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه
********************
سریع ترین دوربین جهان اختراع شد . این دوربین می تونه از خانوم ها در لحظه ای که دهانشون بسته است عکس بگیره
********************
وقتی زنت خونه نیست چه کار میکنی؟ استراحت. وقتی هست چی؟ استقامت
********************
اگر دیدی مردی در ماشین رو بری خانمی باز کرد مطمئن باشید که یا ماشین نو است یا خانم
********************
اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت
دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت
********************
یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش اما یک مرد دانا به یه زن میگه نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی
********************
زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟
شوهر: آره، خوب یادمه
گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم. زن: خوب، پس چی شد؟
شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه
زن: کیو خوشبخت کردی؟
شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه
********************
مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی؟ گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواسته های دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم: لطفا زشت ترین شما مرا بکشد
********************
یک روز سه زن که سر یک چیز پیش پا افتاده دعوایشان شده بود در کلانتری با صدای بلند داد و بیداد راه انداخته بودند. طوری که کم مانده بود شیشه ها ترک بردارند. ظاهرا قصد ساکت شدن هم نداشتند. اما وقتی مامور پلیس به آنها گفت که اول کسی که بزرگ تر از دو نفر دیگر است، حرفش را بزند، همه آنها ساکت شدند
********************
قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن.
یک دانشمند لهستانی
********************
قدرت دید خانوم ها: یک تار مو را روی کت شوهرشان می بینند اما یک تیر چراغ برق را هنگام رانندگی نمی بینند
********************
یادت باشه دنبال 3 چیز ندویی : 1ـ اتوبوس 2 ـ مترو 3 ـ دختر . حالا چرا؟ چون هر کدومشون برن10 دقیقه بعد یکی دیگه میاد
********************
دو تا دختر داشتند با هم صبحت می کردند. دختر اولی: تو چرا اینقدر به نامزدت علاقه نشون میدی؟ دختر دومی: میدونی، آخه اون پولداره، ... مهربونه، ... پولداره، ... جوونه، ... پولداره، ... قد بلنده، ... پولداره
********************
دختره میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن : واسه چی؟ میگه : والا من هر کاری میکردم هر جایی می پیچیدم میگفت : یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین
********************************
گفت مردی به همسرش روزی
من بمیرم چگونه خواهی زیست؟
گفت: از چند و چون آن بگذر
تو بمیری برای من کافیست!
روانشناس کسی است که: از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد!
مهمان: آقا تشریف دارند؟
مستخدم: نخیر، رفتهاند مسافرت.
مهمان: برای تفریح؟
مستخدم: نخیر، با خانم رفتهاند!
مرد: وقتى من مُردم، هیچ مرد دیگه ای مثل من پیدا نخواهى کرد.
زن: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو بازم دنبال کسى "مثل تو" خواهم گشت!؟
یارو با زنش میرند پیش دندانپزشک و شروع میکنه به رجز خوانی که:
آقای دکتر بیخود وقتت رو با داروی بیحسی و مسکن تلف نکن، یکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن.
دکتر میگه: ایول الله به شجاعت شما، کاش همه مریضا اینطوری بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد میکنه؟
طرف به زنش میگه: عزیزم دندان خرابت را به آقای دکتر نشان بده!
مامانه ساعت 7 صبح میآد بالای سر پسرش میگه: رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیر میشه.
رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه.
مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر مدرسه ای!
یکی از ملانصرالدین می پرسه چه جوری جنگ شروع می شه؟
ملا بدون معطلی یکی میزنه توی گوش طرف و میگه اینجوری
[ سه شنبه 92/3/14 ] [ 3:43 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]
[ نظرات () ]