[ سه شنبه 94/6/24 ] [ 9:59 صبح ] [ مرتضی قدرتی ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 94/6/24 ] [ 8:23 صبح ] [ مرتضی قدرتی ]
[ نظرات () ]
نوکرم نوکرِ دربارِ رضایم به خدا
در کنارش همه دم غرقِ صفایم به خدا
در حریمش که ملائک به طواف آمده اند
ز رهِ جود و سخا داده شفایم به خدا
حرمش تکه ای از جنتِ اعلایِ خداست
بهتر از خُلد بَرین کرده عطایم به خدا
هر زمانی که روم مشهدِ اربابِ خرد
شک ندارم که رضا کرده صدایم به خدا
در کنارش نشوم خسته دمی تا به ابد
در کنارش ز غم و غصه رهایم به خدا
من ندانم که چه سری است که اندر حرمش
فارغ از خوفم و مملو زِ رجایم به خدا
دل من زَر بکند با نگهش پورِ علی
گر چه من غافلم و بی سر و پایم بخدا
بس که خوب است و کریم است و رئوف است و رحیم
گوشه ای از حرمش داده پناهم به خدا
در حرم پر بکشم تا به خدا با نگهش
در حرم تا به سحر گرمِ دعایم به خدا
هر که دل دلداده به یاری دلِ من وقفِ شما
گره وا کن که گرفتارِ شمایم به خدا
رد نکن دست من از دامنِ خود شاهِ کرم
در حریمت منِ آواره گدایم به خدا
دردِ من دوری از دلبر و دوری زِ خداست
بده از لطفِ کریمانه دوایم به خدا
هر چه من میکشم از دستِ گناه دستِ خطاست
ز گناهان بکُن الساعه جدایم به خدا
خط خطی گشته دلم از گنه از دستِ هوس
قلم ازعفو بکش روی خطایم به خدا
صحنِ بالا سرتان یاد حسینم همه دم
زان که من عاشقِ آن خونِ خدایم به خدا
سیرِ از مشهدِ تا کرب و بلا دیدنی است
ببر آقا سفری کرب و بلایم به خدا
دل نبندم نفسی من به تو ای دارِ گذر
دلخوشم نوکری از اهلِ وِلایم به خدا
گُل کند نامِ شما روی لبم تا به ابد
شده نامت همه دم آب و غذایم به خدا
تا تویی مونسِ شب های (بداغی) ز وفا
فارغْ از وحشتِ در روزِ جزایم به خدا
شاعر : سیروس بداغی
[ دوشنبه 94/6/2 ] [ 8:19 صبح ] [ مرتضی قدرتی ]
[ نظرات () ]