داستان من و دل کندن از کفشهای قدیمی ام
داستان من و دل کندن از کفشهای قدیمی ام
دلبسته ی کفشهایم بودم. کفش هایی که یادگار سال های نو جوانی ام بودند
دلم نمی آمد دورشان بیندازم .هنوز همان ها را می پوشیدم
اما کفش ها تنگ بودند و پایم را می زدند
ادامه مطلب...
[ سه شنبه 92/9/12 ] [ 1:23 عصر ] [ مرتضی قدرتی ]
[ نظرات () ]