سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام آقاجان - خرید و فروش محصولات کشاورزی و عطاری ها

پرسش های مذهبی
   چه ذکری را مداومت کنیم توفیق زیارت امام زمان (عج) حاصل می‌گردد؟ می‌گویند اگر کسی 40 روز مقابل خانه‌اش را آب و جارو کند، حضرت خضر (ع) را می‌بیند؟! چه کنیم؟

 

 

 

الف - یک زمانی برق نبود، کوچه‌ها، مساجد، درمانگاه‌ها، حرم‌ها و ... به نور مشعل یا شمع روشن می‌شد و مردم در نور آن به رفت و آمد یا عبادت می‌پرداختند. لذا گفته شد که اگر حاجتی دارید، شمعی نذر کنید، إن شاء الله برآورد می‌شود. بدیهی است که خداوند مستجاب کننده دعاهاست و نه شمع یا نورش. پس منظور این بود که کار خیری برای مردم نذر کنید، خدا هم دعای شما را زودتر مستجاب کند. اما امروز می‌بینیم که عده‌ای مقابل حرم‌ها با آن نورافکن‌های قوی و لوسترهای چلچراغی شمع می‌فروشند و عده‌ای هم [که اگر دقت کنید بیشتر قشری که در سایر موارد ادعای روشنفکری هم دارند هستند]، آن شمع را می‌خرند و روشن می‌کنند! حتی در کلیساهای بزرگ کشورهای اروپایی نیز شمع روشن می‌کنند! خوب این یک عوامی محض است.

همین طور زمانی معابر کوچه‌های خاکی بود. رفت و آمد سبب بلند شدن گرد و خاک و پخش شدن آلودگی می‌شد. گفته شد چهل صبح مقابل در خانه خود را آب و جارو کنید. البته اگر به قصد «قربة الی الله» باشد، ثواب بسیاری دارد و چه بسا کسی نیز به زیارت حضرت خضر (ع) هم برسد. اما امروز این کار در اغلب شهرها اسراف عمر، آب و جارو است. عوامی محض است. مگر این که کسی احساس کند مقابل خانه‌اش کثیف است که البته وظیفه دارد و خوب است که تمیز کند.

اگر به همین افراد گفته شود: سعی کن که 40 روز زباله در معابر نریزی، زباله خشک و مرطوب را جدا کنی، هنگام رانندگی حقوق خود و دیگران را رعایت کنی، سبقت بی‌جا نگیری، برای این که سر چهارراه به سمت چپ بپیچی، به منتهی الیه سمت راست نروی که راه همه را سد کنی تا خودت زودتر بپیچی، روی خط کشی بایستی تا عابر رد شود، چراغ‌های اضافی را خاموش کنی، صدای رادیو، ضبط یا تلویزیون و یا مراسم زنده‌ات همسایه را نیازارد، مهریه را کم بگیر، جهیزیه سنگین نخواه، مراسم عقد و عروسی آن چنانی نگیر و ...، زیر بار نمی‌رود. اما حاضر است که شمع روشن کند یا آب و جارو نماید و یا به دعانویس مراجعه کند؟!

ب- امام زمان (عج) یا سایر معصومین (ع)، مجبور و مقهور اوراد و اذکار نیستند که اگر کسی چهل روز ذکری گفت یا کاری کرد، آنها مجبور شوند که با وی ملاقات داشته باشند! زیارت یک توفیق است که اگر شرایط و زمینه‌هایش مساعد گردید و به مصلحت نیز بود، حاصل می‌گردد.

در حدیث داریم که «اگر کسی 40 روز خود را برای خدا خالص کرد، حکمت از قلب به زبانش جاری می‌گردد». بدیهی است اگر کسی به این مقام اخلاص رسید که سعی کرد دست کم 40 روز خود را برای خدا خالص کند – حتی یک لیوان آب هم که می‌نوشد، به امر خدا و برای خدا باشد – و به این حدّ رسید که درهای حکمت به رویش باز شود و دریای حکمت به قلبش سرازیر شود و از آن به زبانش نیز جاری گردد، امکان و توفیق زیارتش به مراتب بیشتر است و رسیدن به این مقام خود عین زیارت و مرهون نظر خاص است.

اما، این کار سخت است. عوام دنبال کارهای ساده و حتی جادو جنبلی می‌گردند. برخی حاضرند 40 روز آب و جارو کنند، اما 4 ساعت در 40 روز نیز فکر نکنند، تدبر نکنند، خود را خالص نکنند.

موثق بیان شد که اگر کسی 40 روز صبح (به ویژه بعد از نماز صبح) دعای عهد را بخواند، اگر در حیات نیز آن حضرت را زیارت نکرد و مرگ بین او و ظهور حضرتش (عج) حایل و مانع شد، إن شاء الله از رجعت کنندگان پس از ظهور خواهد بود. اما این هم سخت است، آب و جارو راحت‌تر است(؟!)

ج- کسی که می‌خواهد امام زمان (عج) یا سایر معصومین (ع) را ببیند، باید خود را برای چنین ملاقات مهمی آماده کند. اصلاً می خواهد ببیند که چه شود؟ اگر دید می خواهد چه بگوید؟ آیا اگر فرمانی رسید، مطیع خواهد شد؟ وگرنه امروزه با 40 روز آب و جارو مقابل خانه، حتی شهردار ناحیه نیز به ملاقات نمی‌آید، چه‌رسد به حضرت خضر (ع) و تازه قبض جریمه مصرف زیادی آب نیز می‌آید.

پس، اگر واقعاً قصد رسیدن به چنین توفیقاتی داریم و آرزوی آن را در دل می‌پرورانیم، بیاییم با هم تصمیم بگیریم 40 روز خود را برای خدا خالص کنیم. در این 40 روز سعی و مراقبت شدید کنیم که گناه نکنیم و اگر خدایی ناکرده کردیم سریع توبه کنیم و کار را از اول آغاز کنیم – 40 روز همه نمازها را اول وقت و اگر شد به جماعت بخوانیم – 40 روز برای سازندگی خود وقت بگذاریم – 40 روز (حتی با خواندن یک کتاب) معرفت بیشتری نسبت به اصول عقاید و در رأس آنها توحید کسب نماییم – 40 روز (حتی اگر شده روزی یک آیه)، قرآن را با تدبر تلاوت کنیم – 40 روز اخلاق و رفتار خود را _ به ویژه نسبت به پدر و مادر، خواهر و برادر، همسر و فرزندان و نیز همسایه (اگر چه آنها بد باشند) اصلاح کنیم - 40 روز نگاه به نامحرم نکنیم و نگاه نامحرم را به خود جلب ننماییم – 40 روز دعای عهد بخوانیم – 40 روز برای نجات مردم عالم از یوق ظلم کفار را دعا کنیم و...، آن وقت ببینیم چه اتفاقاتی می‌افتد؟ چه پرده‌هایی کنار می‌رود؟ چه حقایقی آشکار و چه غیب‌هایی مشهود می‌گردد؟ و چه بسا زیارتی از روی معرفت و صدق نیز روزی شود. إن شاء الله.

دو روایت از امام زمان (عج) در خصوص دیدار ایشان:

1-       «اگر چنان چه شیعیان ما – که خداوند توفیق طاعت‌شان دهد – در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند همدل می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌گشت. دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما.» (صحیفة المهدی – 351، اصفهانی)

 2-         «ما را از ایشان دور نمی‌دارد، مگر آن دسته از کردارهای آنان که ما را ناپسند و ناخوشایند است، و از آنان روا نمی‌داریم.» (صحیفة المهدی، قیومی اصفهانی، 351)

   می گویند: نماز نمی‌خوانیم. چون اگر برای آرامش باشد، یک بیت شعر هم آرامش می‌دهد و اگر برای سپاس باشد، لفظ کافی نیست و در ضمن پاسخ ما به 80% انسان غیر مسلمان چیست؟ مضافاً بر این که نماز یک وسیله است و نه هدف.

 

 

 

نظر به اهمیت موضوع، شایع شدن این شبهه به شکل‌های متفاوت و ضرورت توضیح، خواهشمند است حوصله نموده و متن ذیل را اگر چه تا حدودی طولانی میباشد، با دقت مطالعه نمایید.

یکی از بزرگ ترین مشکلات ذهنی این است که همیشه عده ای صورت مسئله را غلط طرح می کنند و سپس مبتنی بر صورت غلط به دنبال پاسخ می گردند و در خاتمه عدم پاسخ منطقی را حمل بر اسلام می کنند! تمامی مفروضات مطروح در سؤال مذکور اشتباه است. و مشکل بزرگ دوم انسان نیز توجیه است. در واقع نماز نمی‌خوانند، زیر شناخت کافی از خداوند متعال و اسلام ندارند. حتی اسلام (تسلیم امر معبود شدن) نیاورده اند، چه رسد به این که ایمان به قلب شان رسوخ کرده باشد. در ضمن تنبلی و عادت ها نیز مؤثر است و مابقی توجیه می‌باشد.

الف –  آرامش دل:

قلب انسان همیشه مضطرب است. چرا که از یک سو اندوه و حزن گذشته های نامطلوب، ناکامی ها و از دست رفته‌ها در آن جای گرفته است و از سوی دیگر نگرانی و دغدغه آینده‌ای غیر مطمئن بر آن مستولی می‌باشد. بدیهی است که نه یک بیت شعر، نه چند ساعت استراحت، نه درد و دل و مشاوره، نه وعده و وعید دیگران و نه هیچ چیز دیگری نمی تواند این قلب را آرام کند. چرا که قلب فقط با «اطمینان» آرام می‌شود و هیچ کس به خودش هم اطمینانی ندارد، چه رسد که به دیگران دهد.

ایمان، یعنی وارد قلعه‌ی امن شدن و از غصه‌ها و نگرانی‌ها خلاصی یافتن که فقط با شناخت و باور خداوند متعال که خالق عالم هستی است و بازگشت به سوی اوست محقق می گردد. لذا فرمود:

خداوند متعال در مورد مؤمنین فرمود:

«الَّذِینَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد، 28)

ترجمه: همان کسانى که ایمان آورده‏اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‏گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابد.

ب –  نماز ذکر است:

ذکر، یعنی یادآوری و یادآوری به چیزی می‌گویند که انسان می‌داند، اما به خاطر سایر تعلقات و اشتغال به امور دیگر فراموش کرده است. و خداوند فرمود که نماز «ذکر» است. اما باید دقت نمود که منظور از «یاد» ففط یک «یاد ذهنی» یا خیالی نیست که کسی بگوید من همین طوری هم می‌توانم به یاد خدا باشم و ضرورتی به نماز ندارم. بلکه این یاد، یعنی عدم غفلت از مبدأ و معاد و نیز فراموش نکردن بندگی (عبادت) در تمامی شئون زندگی.

انسان در زندگی خود درگیر نیازها و برآوردن خواسته‌ها و آرزوهایش می‌گردد و موانع رسیدن همیشه گرفتارش می‌کند و به همین دلیل قلبش نیز دائم در اضطراب است. گاه آن قدر درگیر وسایل می‌گردد که هدف را فراموش می‌کند و گاه آن قدر شیفته‌ی تجلیات خدا می‌گردد که خدا را فراموش کرده و به بندگی و اطاعت غیر او می پردازد. لذا خالقش به او متذکر می گردد که «الله» من هستم، نه شهوت، قدرت، مال، علم، زیبایی و...، پس بندگی مرا بکن و برای یاد من، یعنی با من بودن، نماز بخوان:

«إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» (طه، 14)

ترجمه: به یقین این منم خداى یکتا که جز من معبودى نیست، پس مرا پرستش کن و نماز را به یاد من برپا دار.

و باید دقت شود که طریق بندگی و عبادت را او باید بیاموزد و اگر ما تعیین کنیم که چگونه می‌خواهیم اطاعت و عبادت کنیم، این اطاعت نفس و بندگی خودمان است و نه خداوند متعال. ابلیس هم گفت: خدایا تو این امر سجده را از من بردار، عبادتی کنم که هیچ کس نکرده باشد. اما چون این نافرمانی خدا و اطاعت از خود است، پذیرفته نشد.

ج –  آثار بسیاری بر نماز مترتب است:

گفته اند: اگر منظور سپاس باشد، به لفظ فایده‌ای ندارد! خوب چه کسی گفته است که مسلمان فقط به لفظ شاکر، حامد و سپاسگذار باشد؟! اما سپاسگذاری عقلی، قلبی، ایمانی و عملی نیز باید ظهور و بروزی داشته باشد – چنان چه اگر قلباً از کسی متشکر باشیم، به زبان نیز بیان می‌کنیم و یا اگر محبت کسی را در قلب داشته باشیم، هم در عمل نشان می‌دهیم و هم به زبان ابراز محبت می‌کنیم. و خداست که باید بگوید تشکر و سپاس از من چگونه است، نه این که ما تعیین کنیم. چرا که خداوند غنی به این سپاسگذاری بی‌نیاز است. پس سپاس باید موجب رشد انسان شود و او که خالق است می‌داند انسان چگونه رشد میکند.

پس، تا اینجا به دو اثر نماز که یکی «ذکر»ی که سبب اطمینان قلب گردد و دیگری سپاس به نوع حمد (یعنی تشکر توأم با بندگی) آشنا شدیم. اما آثار نماز فقط به این دو خلاصه نمی گردد.

نماز، در عین حال «دعا» و خواستن نیز هست. و او می‌داند که از او چه بخواهیم و چگونه بخواهیم کامل‌تر است. لذا فرمود با آداب تمامی که من تعیین کرده ام، در محضر من بایست و از اعماق فکر و صمیم قلب و خلوص کامل بگو: «اهدنا الصراط المستقیم».

انسان دائم در حال نق زدن و آماده طغیان و انحراف است. چرا که ضعیف است. تا خیری به او می‌رسد و از متاعی برخوردار می‌شود، خدا و خود را فراموش کرده و تکبر و بخل و ظلم می‌کند، و تا شری به او می‌رسد، فریادش به آسمان بلند می‌شود. اما یاد و ارتباط دائم با خدا و اقامه‌ی نماز، انسان را قلعه امن و ایمان قرار می‌دهد و قلب را مطمئن می‌کند و جزع و فزع را می‌گیرد. لذا فرمود:

«اِنَّ الانسانَ خُلِقَ هَلُوعاً اِذا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعاً وَ اِذا مَسَّهُ الخَیْرُ مَنُوعاً اِلاّ المُصَلّین» (المعارج، 19 تا 23)

ترجمه: انسان حریص و کم طاقت آفریده شد هنگامی که بدی به او رسد بی‌تابی می‌کند، و هنگامی که خوبی به او برسد مانع دیگران می‌شود، مگر نمازگزاران.

نماز اگر نماز باشد، چون یاد خدا، ارتباط با خدا، بندگی خدا، هدف گرفتن قرب خدا، یاد آخرت، توجه به دعاها و خواسته های رشد دهنده و ... می‌باشد، سد محکمی در مقابل آلودگی ها، اعوجاج‌ها و انحرافات است. لذا فرمود:

«اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ? إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى? عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ? وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ? وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (عنکبوت، آیه 45)

ترجمه: آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد، و یاد خدا بزرگ‌تر است؛ و خداوند می‌داند شما چه کارهایی انجام می‌دهید!

نماز موجب می گردد که تا انسان قابلیت اخذ رحمت های الهی را پیدا کند. لذا فرمود:

«‌وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (النور، 56)

ترجمه: نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید.

از این رو پیامبر اکرم (ص) فرموند که «نماز معراج مؤمن است».

و این آثار نه با یک یا دو بیت شعر و نه حتی با چند قصیده و یا هیچ کار دیگری بر انسان مترتب نمی‌گردد. و البته که نماز وسیله است و نه هدف. اما انسان تا به وسیله متوسل نگردد، به هدف نمی‌رسد. لذا فرمود:

«وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لعلکم تفلحون» (المائده، 35)

ترجمه: به سوى خدا وسیله بجویید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.

د –  پاسخ به اکثریت غیر مسلمان:

و اما در خصوص اکثریت غیر مسلمان که البته 80% نمی باشند و از 7 میلیارد جمعیت دنیا حدوداً دو میلیارد نفر مسلمان هستند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می شود، باید نمود که «اکثریت» هیچ گاه ملاک حقانیت و یا الگوی مناسب جهت پیروی نیست. اگر ملاک اکثریت باشد، هیچ پیامبری نباید دعوت خود را آغاز نماید، چرا که اکثر مردم زمانه‌اش یا کافر هستند و یا جاهل و غافل. و امام حسین (ع) نیز نباید مقابل اکثریت می‌ایستاد. 72 نفر، چند درصد 30 هزار نفر می شوند. در اندیشه و آموزه‌های اسلام، ملاک حقانیت، انطباق با عقل و وحی است و نه با اکثریت که تابع هوای نفس هستند و تقوا ملاک است نه کثرت. لذا فرمود:

«قُلْ لَا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَاأُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (المائده، 100)

ترجمه: بگو [اى محمد\ هرگز پاک و ناپاک مساوى نیستند هر چند زیادى ناپاکان شما را به تعجب وا دارد، پس اى خردمندان از خدا بترسید باشد که رستگار شوید.

 

[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 10:34 صبح ] [ مرتضی قدرتی ]

[ نظرات () ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

www.doostqurani.ir/

دوست قرآنی" href="http://doostqurani.ir/">دوست قرآنی